یکی از کارافرینان موفق (Branson Richard)تجارت نوآوری گرا را موجودی که زنده بوده و نفس میکشد تعریف نموده و آن را فراتر از صرف داشتن ایده های نوتعریف مینماید. به عقیده وی اینگونه فعالیت اقتصادی نواورانه ترکیبی از ایده های خوب، کارکنان با انگیزه و درک همراه با شعور از انچه مشتریان می خواهند ،می باشد. از این منظر نوآوری کمتر با اقدامات مشخص یا دستاوردها( و تبعات آنها) و بیشتر با دیدگاه فکری، و مجموعه ای جامع از رفتارها و اقدامات مربوط با ان دیدگاه رابطه خواهد داشت. این جنبه بیشتر با بیان اخیر ما در بخش قبلی مربوط می شود که میان ریسک حساب شده و قماربی حساب تفاوت وجود دارد همچنانکه میان نوآوری و شانس نیزتمایز وجود دارد.
همه ما در مورد این نکته که اگر زمان را بی نهایت فرض کنیم ،آنگاه دسته ای بی نهایت از میمونها خواهند توانست با هم کتابی را بطور کامل تایپ کنند، شنید ایم. ایده بنیادین در این فرض ایده شانس یا بخت پیروز می باشد. کارهای بزرگ یا ابداعات می توانند بطور تصادفی پیش آیند. اما در عالم واقعیت پیشرفت در عرصه فناوری یا سایر حوزه های تلاش انسانی بندرت با شانس پیش می آیند و اگر هم چنین شود شانس ذهن آماده را مساعدت می نماید همانگونه که لوئی پاستور بیان می دارد. نکته این است که تحقیق، توسعه و نوآوری فرایندهای سیستماتیک و مدیریت شده ای بوده و متمرکز بر روی توانائی یادگیری و تطبیق می باشند. یک موسسه نوآور، آن موسسه ای نیست که کالاهای نو رامعرفی می کند بلکه کسی است که مرتبا درگیر فعالیتهائی است که به قصد افزایش احتمال کشف محصولات نو یا بهتر و یا فرایندهای ساخت انها صورت می پذیرند. به این ترتیب موسسات نوآور با اید های نو زنده بوده و مرتبا با احتمال توسعه مبانی ایجاد محصولات نو و یا تغییر در فرآیندهای موجود درگیر هستند، هر چند ممکن است بسیاری از این مبانی هیچگاه پیاده نشوند. انعطاف پذیر بودن صرف- یعنی قادر به تطبیق در شرایط مختلف بمانند، نیازهای سلیقه ای خاص بودن- معمولا به تنهائی از عهده انجام نقش جایگزین برای نوآور بودن واقعی برنمی آید.
در همین راستا این باور وجود دارد که موسسات نوآور واجد توانائیهای پویا هستند. توانائی پویا یک الگوی پایدار و آموخته شده از سرجمعی از فعالیتهاست که از طریق آن یک سازمان بطور سیستماتیک روالهای اجرائی خود را در راستای بهبودکارائی، تولید و ترمیم می نماید.
بنابر این با توجه به آنچه در اسناد سبز کمیسیون اروپا Commission European) (Paper Green درخصوص نوآوری آمده است یک موسسه نوآور دارای دو طبقه مهارتهای اصلی می باشد.
مهارتهای استراتژیک: افق دوردست، قدرت تشخیص و حتی پیش بینی روندهای بازار تمایل و توانائی در جمع آوری، پردازش و هضم اطلاعات اقتصادی و فناورانه.
مهارتهای سازمانی: امادگی برای ریسک و تسلط برآن، هماهنگی داخلی میان اجزاء درون سازمانی، و هماهنگی بیرونی با تحقیقات عمومی، مشاورین، مشتریان و توزیع کنندکان، درگیری تمامی موسسه در فرایند تغییرو سرمایه گذاری در منابع انسانی